روایت مسیر پرچالش سمیران عظیمی در بازار ضایعات آهن کشور
آقای سمیران عظیمی، زاده اردبیل، به عنوان بزرگ خاندان “عظیمی” کار دست و پنجه نرم کردن با فولاد را حدود چهار دهه قبل و به واسطه جمعآوری ضایعات با نیسان آبی، آغاز کرده است. از این رو سمیران در بازار ضایعات آهن کشور همواره به عنوان فردی تلاشگر، با اراده و خستگی ناپذیر شناخته میشود.
در زمان آغاز فعالیت سمیران عظیمی، صنایع مرتبط با فولاد رونق چندانی نداشتند. از دیگر سو با توجه به اینکه حجم ضایعات آهنی در بازار بسیار پایین بود؛ جمعآوری آهنپارههای ریز و درشت نیز وقت و انرژی زیادی میطلبید و به عزمی راسخ نیاز داشت. هر چند در میان دشواریهای کار، گاهی اقبال با سمیران یار میشد و مدیران بعضی از کارخانهها ترجیح میدادند به بهای ناچیزی، از شر آهن قراضهها خلاص شوند. اما در کل کار در بازار بیثبات آن روزها عزمی راسخ و روحیهای فولادین میطلبید.
در آن دوران بار هر نیسان آبی در انبارهای کوچک به مبلغی حدود ۲۰۰ تومان به فروش میرفت. سمیران و سایر همکارانش نیز بارهای خود را به انبارهای کوچکی مانند انبار اعتمادی عرضه میکردند. اما طی سال ۱۳۶۶ سمیران با مشارکت ۶ نفر از همشهریان خود، کارگاه کوچکی را برای جمعآوری و عرضه ضایعات فلزی تاسیس کرد.
گروه هفت نفره سمیران علاوه بر جمعآوری ضایعات فلزی، کار فرآوری و کار با یک پرس دستی را نیز خودشان هندل میکردند. پیشبرد هر دو کار با هم و به صورت همزمان بسیار سخت و طاقتفرسا بود؛ زیرا هم بارگیری ضایعات سنگین و فولادی به زور بازو وابسته بود و هم دستگاه پرس مورداستفاده در کارگاه کوچک آنها وابسته به همان زور بازو بود. بنابراین هر کس باید به اندازه ۲ نفر کار میکرد تا بتوانند به همه کارها رسیدگی کنند.
در این میان برای پیشبرد راحتتر کارها وسیلهای فلزی با عنوان “پشتی” برای بارگیری درست کرده بودند و ضایعات پرسشده را خودشان به دوش میکشیدند تا بتوانند برای کارگاه تازه تاسیس خود در بازار اعتباری دست و پا کنند.
هر چند سمیران زمین خورد ولی ناامید نشد
با توجه به اینکه سمیران عظیمی در جمعآوری ضایعات تبحر خاصی داشت و به همکاران خود اعتماد کامل داشت، معمولا فعالیت در خارج از کارگاه را ترجیح میداد. اما متاسفانه این اعتماد بهای سنگینی برای سمیران داشت. زیرا طی سال ۱۳۷۲ و در نبود وی، یکی از همکارانش بدون مشورت با بقیه اعضا، بار بزرگی از چدن را به یکی دیگر از خویشاوندان فروخت.
غافل از اینکه خود خریدار بار چدن نیز در دام یک پروژه کلاهبرداری افتاده است. به این ترتیب نه تنها کل سرمایه سمیران و همکارانش به ارزش ۴۰ میلیون تومان به باد رفت، بلکه بود و نبود خریدار بار چدن نیز ضربدر صفر شد، یعنی کلاهبردار آش را با جایش برد.
قضیه کلاهبرداری منجر به ایجاد اختلافات خانوادگی در خاندان عظیمی شد. هر چند در این میان طی یک جلسه خصوصی به سمیران پیشنهاد شد که سهم خودش را بگیرد و به سهم دیگر شرکایش کاری نداشته باشد، اما سمیران قبول نکرد. به این ترتیب اختلاف و شکایت میان دو خاندان عظیمی و خریدار بالا گرفت.
پس از کش و قوس فراوان و با صدور رای قاضی همه اموال طرف دوم معامله اعم از پنج باب خانه، زمین، چند نیسان، انبار و … به نفع سمیران و شرکایش مصادره شد. اما مسئله اینجا بود که ارزش کل اموال مصادره شده حدود ۲۵ میلیون تومان بود. به این ترتیب نیز سمیران و همکارانش نزدیک به ۱۵ میلیون تومان متضرر شدند.
در این میان برای جبران ضرر تحمیل شده، سمیران در کنار جمعآوری ضایعات، طرح خرید و فروش آنها را نیز پیشنهاد داد، اما شرکایش با این پیشنهاد موافقت نکردند. همین مخالفت نیز تلنگری شد تا شرکای کارگاه کوچک سمیران از هم جدا شوند.
پس از مسئله جدایی شرکا از هم، سمیران با یکی از شرکای سابق خود، انباری را اجاره کردند و تا سال ۱۳۷۷ علاوه بر جمعآوری، به خرید و فروش ضایعات پرداختند. روحیه خستگی ناپذیر و عزم راسخ سمیران و شریک جدیدش کمک کرد تا کارشان رونق بگیرد. بنابراین به کمک هم موفق شدند که در سال ۱۳۷۷ یک انبار ضایعات شراکتی در اسماعیلآباد خریداری کنند.
سمیران و همکارش چند سالی با هم کار کردند و به کسبوکار نوپای خود جان دادند. تا اینکه در سال ۱۳۸۱ سمیران تصمیم گرفت یک انبار مستقل برای خودش خریداری کند. در این راستا نیز زمین انبار فعلی خود را به تدریج از ساکنان بومی “علیآباد قاجار” خریداری کرد و شرکت “آراز فولاد رونیکا” را بنا نهاد. شرکتی که نام و نشانش پس از مدتی نه چندان دور به اعتباری در بازار ضایعات آهن کشور تبدیل شد.
آری این عظمتی که امروز کورههای کارخانجات فولادسازی معتبر کشور را با ضایعات باکیفیت و فرآوریشده لبریز میکند، نتیجه عزم راسخ فردی است که شکست ناامیدش نکرد و با گامهای استوار به مسیرش ادامه داد. سمیران عظیمی الگوی عزم راسخ در کار و نمونهای بارز از تجربه درسهای تلخ و شیرین زندگی برای همه افرادی است که با عزم و اراده، در تلاشند تا نان حلال سر سفرههایشان بگذارند.